هم عالم و هم آدم و هم قرآن بر محور نوزده استو این مطلب را اسرار بسیاری است که به اندکی از آن خواهیم پرداخت.
جناب خواجه نصیر الدین طوسی در فصل پانزدهم از رساله آغاز و انجام در اشاره به زبانيه دوزخ مطالب بسیار عرشی و مهمی را به قلم آورده اند. متن کلام ایشان به علاوه ترجمه آیات را در اینجا ذکر مینماییم:
مدبران امور در برازخ علوى كه وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (سوگند به ستارگان شناور، شنا كردنى، پس پيشى گيرندگان، پيشى گرفتنى، پس اداره كنندگان نظام آفرينش. (نازعات 79/ 4) اشاره باحوال ايشانست،هفت سياره اندكه در دوازده برجسير ميكنند و مجموع هفت و دوازدهنوزدهبود، ومباشران امور در برازخ سفلى هم نوزده اند. هفت مبدأ قواى نباتى است: سه اصول و چهار فروع؛ و دوازده مبدأ قواى حيوانى: ده مبدأ احساس كه از آن جمله پنج ظاهر است و پنج باطن، و دو مبدأ تحريك كه يكى قوت جاذبه است و يكى قوت دافعه و مجموع نوزده باشد.
پس مردم مادام كه در سجن دنيا محبوس است اسير تأثير آن نوزده كار كن علوى و نوزده كار كن سفلایند،و اگر ازين منزل بگذرد «لا محاله كما تعيشون تموتون و كما تموتون تبعثون» (همچنانكه زيست مىكنيد مىميريد و همچنانكه مىميريد برانگيخته ميشويد.)
پس چون از سجن به سجين رسد او را مالك جهنم باين نوزده زبانيه كه از آثار تعلق يكى از آن دو نوزده چنانكه گفته شد باو پيوسته باشد معذب دارند، عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ (بر آن (دوزخ) نوزده نگهبان است. (مدثر 74/ 30))، مگر كه بر صراط مستقيم كه، وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ (و براستى كه اين راه راست من است پس پيرويش كنيد و راههاى ديگر را نهپيمائيد كه شما را از راه او منحرف ميكنند. (انعام 6/ 153))بگذرد تا بنور هدايت هادى قيامت بدار السلام رسد و ازين نوزده زبانيه خلاص يابد،
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (خدا مردى را مثل زند كه شريكانى در تصاحب او با يكديگر مىستيزند، و دو مرد را (از طرف ديگر مثل ميزند) كه تسليم مردى شده اند، آيا اين دو نمونه برابرند، ستايش خداى راست، بلكه بيشترشان نمىفهمند.(زمر 39/ 29) >>
در علم نجوم و ستاره شناسی اصیل اسلامی و پیش از اسلام فرموده اند که سیارات و ستارگان را بر حالات انسان ها تاثیرات عجیب و شگرفی است که با دانستن این روابط پیچیده میتوان به بسیاری از حقایق و علوم و قدرت ها دست یافت. برای مثال میدانیم که نسبتآب و نمک اقیانوس ها به مانند نسبت آب و نمک در بدن انسان ها است و از انجایی که ماه را بر جذر و مد اقیانوس ها تاثیر مستقیمی است طبیعتا بر بدن انسان ها نیز دارای تاثیر خواهد بود.
اخیرا تحقیقاتی انجام شده است که نشان می دهدبا نزدیك شدن ماه به حالت بدر ( ماه كامل ) میزان جنون و دیوانگی نیز در دنیا افزایش می یابد.
برای حوزه های علمی ما جای تاسف است که این مسائل ناب و اصیل درون دینی اکنون می باید از زبان غربی ها به خورد ما داده شود. تاثیر ماه شب چهارده بر دیوانگی و جنون و نهی از نزدیکی زن و شوهر در این شب و همچنین دیگر تاثیرات سیارات و کواکب در روایات ما بسیار وارد شده است ولی به جای آنکه این مطالب در کتب درسی و در دانشگاه ها و حوزه ها تدریس گردد و در رابطه با آن تحقیق گردد مورد کم مهری واقع میگردد.
در صورتی که دانشمندان غیر مسلمان غربی و چه بسا لائیک در این مسائل تحقیقات گسترده ای انجام داده اند و به اسرارش تا حدودی رسیده اند و در قالب کتب و مقالات به بازار علم روانه نموده اند و مینمایند که انسان از مطالعه ان ها انگشت حیرت بر دندان میگزد. افسوس که مصداق این مصرع شده ایم:انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
فارغ از تائید و یا رد نتیجه این تحقیقات به دو نمونه از آن اشاره ای مینمایم:
تحقیق اول:در تحقیق جالبی که پروفسور براون انجام داده است مشاهده میشود که ایشان نمودار تولد بسیاری از نظامیان ، پزشكان و متخصصین مشهور را جمع آوری كرده اند و با بررسی این نمودارها متوجه شدند افرادی كه تخصص های یكسانی دارند اكثراً تحت چیدمان مشابهی از ستارگان متولد شده اند به عنوان مثال ایشان دریافتند ، سیاره مریخ تاثیر زیادی بر زندگی نظامیان مشهور داشته است .
تحقیق دوم: در اروپا همه ادارات ثبت اسناد رسمی لحظه دقیق تولد را می نویسند، و گوکولن توانست این اطلاعات را جمع آوری کرده، با نحوه قرار گرفتن سیارات که از جدول های ستاره شناسی استخراج کرده بود تطبیق دهد. او 576 عضو فرهنگستان پزشکی را انتخاب کرد و با تعجب مشاهده نمود که تعداد بیش از اندازه زیادی از آنان وقتی متولد شده اند که مریخ و زحل تازه طلوع کرده یا به بلندترین نقطه خویش در آسمان رسیده بودند. او برای مطمئن شدن از این کشف عجیبش نمونه دیگری از 508 طبیب مشهور را در نظر گرفت و به همان نتیجه رسید. ارتباط آماری بسیار محکمی میان برخاستن ایندو سیاره در لحظه تولد نوزاد و موفقیت آتی او بعنوان یک طبیب وجود داشت. احتمال تصادفی بودن این پدیده در مجموع این دو آزمایش حدود یک میلیونم است.
مطالب بسیاری از این دست در کتب اصیل ما موجود است از جمله میتوان از بزرگانی مانند عقیلی خراسانی نام برد. ایشاندانستن هیئت و نجوم را برای طبیب لازم و واجب میدانندو به این مطلب در کتب خویش تاکید نموده اند .
جا دارد کتب اصیل و قدیمی ما دوباره احیا شده و مورد تحقیق دانشمندان مجهز به امکانات مدرن قرار گیرد.البته عزیزانی هم در این رابطه زحماتی میکشند که جا دارد از ان ها صمیمانه قدر دانی کرد. یکی از کارهای علمی که در این رابطه انجام شده است این میباشد که در یک تحقیق ارزشمند آمار ثبت شده در ثبت احوال در مورد ميزان طلاقها مورد بررسی قرار گرفته است که نتیجه به دست امده اينگونه نشان ميدهد كه در 80% طلاقها، عقد بين زوجين در زمان قمر در عقرب منعقد شده است.فتدبر.
جا دارد یکی از این گونه مطالب علمی قدمای خویش را نیز از باب تبرک بیان نمایم تا عزیزان خواننده با مطالعه ان ترغیب و تشویق شوند که به این کتب دست دراز کرده و از این سفره لقمه برچینند.
در طب سنتي داريم كه وقتي ستاره شعراء يماني طلوع ميكند (كه برابر 18 مرداد ميباشد) در اين مدت، فصد، حجامت، زالو، مسهل، قي كردن، حقنه كردن ممنوع است يعني نبايد حداقل 15 روز هيچ مادهاي از بدن خارج شود.
در طب قديم براي اينكه ثابت كنند كه در مدت 15 روز گفته شده حجامت نباید صورت گیرد میفرمایند: (اگر در شبي كه ماه تمام ميشود و مد كامل بوجود ميآيد يك تيغ به كدو يا خيار بزنید (خيار يا كدويي كه به بوته است) ميبينيد كه آب زيادتري دفع ميشود، و اين نشانگر تأثير اين پديده بر آنهاست.پس در این ایام از حجامت باید پرهیز شود.)
در روایات ائمه معصومین نیز میخوانیم:
حضرترسول الله(صلى االله عليه وآله)فرموده اند: علم نجوم را فرا گيريد تا در تاريكي بيابان و دريا راهنمايتان باشد، علم نجوم علم حضرت آدم (عليه السلام) است.فرج المهموم بمعرفة علم النجوم، سيد بن طاووس ص 108 بحار الأنوار ج 55 ص254.
حضرت مولاعلى(عليه السلام)فرموده اند: آنكه تابش نوري ازدانش نجوم را از حاملان قرآن فراگيرد، به ايمان و يقين خود افزوده است.فرج المهموم بمعرفة علم النجوم، سيد بن طاووس ص 108 بحار الأنوار ج 55 ص254.
حضرت مولا على(عليه السلام)فرموده اند: زنهار كه نجوم (تنجيم) را تكذيب كنيد، همانا اين علم از علوم مقامنبوتاست.فرج المهموم بمعرفة علم النجوم، سيد بن طاووس ص 108 بحار الأنوار ج 55 ص254.
حضرت امام باقر (عليه السلام)فرموده اند: قد كان علم نبوة نوح(عليه السلام) بالنجوم. يعنى علم نبوت حضرت نوح(عليه السلام)با دانش نجوم (آميخته) بود.فرج المهموم بمعرفة علم النجوم، سيد بن طاووس ص 108 بحار الأنوار ج 55 ص254. قال السيد بن طاوس: قد تضمن هذا الحديث أن نبوة نوح عرفها من كان عارفا بالنجوم و طريقها فكان في علم النجوم دلالة على نبوته و منواة لحجته.
از حضرت امامرضا(عليه السلام)؛ مأمون ملعوندرباره علم نجوم (تنجيم) پرسيد؟ حضرت (عليه السلام) فرمودند: اين علمي است كه در اصلش صحيح است، و اول كسي كه در دانش نجوم سخن گفته؛ ادريس(عليه السلام)است، وذوالقرنيندر آن ماهر بوده است، و اصل اين علم از جانب خداوند متعالاست، و اين علم از علوم انبياست، و بدلايلي به آنها اختصاص داشته است، و منجمين از دقايق اين علم مطلع نيستند، پس حق را با دروغ آميختند. فرج المهموم سيد بن طاووس ص 108 بحار الأنوار ج 58 ص254.
شایسته است به بحث خویش بازگردیم و این ناله های علمی را به وقت مناسبش موکول کنیم. اکنون به شرح مطالب خواجه میپردازیم تا روشن شود همانطور که بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف است در عالم علوی و سفلی هم نوزده حقیقت هستند که بر انسانها و دیگر موجودات تاثیر میگذارند.
قدما عالم را در یک تقسیم بندی به عالم علوي يا جهان بالا؛ و عالم سفلي؛ يا جهان زيرين تقسیم مینمودند.به عقیده آن ها عالم علوي شامل افلاک و ستارگان است و عالم سفلي شامل اجسام عنصري يا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) مي باشد. عالم سفلي ياعالم عناصر را عالم کون و فساد (يعني جهان پيدايش و تباهي) مي خواندند، زيرا معتقد بودند که عالم علوي که عالم افلاک و ستارگان است، و از جسم اثيري تشکيل يافته، تباهي بردار نيست، و پيدايش و تباهي، خاصّ عالم عناصر است.
جناب خواجه نصیر الدین طوسی میفرمایند :((هفت سياره اندكه در دوازده برجسير ميكنند و مجموع هفت و دوازدهنوزدهبود))
ایشان این هفت سیاره را یکی از معانی مدبرات امر میدانند و میفرمایند این سیارات را بر اخلاق و احوال و اوضاع جامعه بشری تاثیرات شگرفی است که بر مبنای نوزده مدار شده است.نام این سیارات در ادامه خواهد امد.
ایشان همانطور که پیشتر از قول جناب نراقی درباره قوای نوزده گانه انسان عرض شد میفرمایند : ((و مباشران امور در برازخ سفلى هم نوزده اند. هفت مبدأ قواى نباتى است: سه اصول و چهار فروع؛ و دوازده مبدأ قواى حيوانى: ده مبدأ احساس كه از آن جمله پنج ظاهر است و پنج باطن، و دو مبدأ تحريك كه يكى قوت جاذبه است و يكى قوت دافعه و مجموع نوزده باشد.))
در سطور گذشته راجع به این قوای نوزده گانه مسائلی زیادی را مبسوطا عرض نمودیم. در اینجا جا دارد یکی دیگر از اسرار آن نیز بیان شود.
از جمع بین فرمایشات جناب خواجه نصیر الدین و جناب نراقی و دیگر بزرگان اینطور فهمیده میشود که:
1- قوای نباتی= هفت قوه
2-قوای حیوانی= یازده قوه
3-قوه خاص انسانی=عقل= یک قوه
مجموع قوای نباتی و حیوانی و انسانی= نوزده قوه
در بین جمادات و نباتات و حیوانات و انسان ها تنها موجودی که تمام این قوای نوزده گانه را به احسن وجه ظهور میدهد انسان است. چون انسان را تطابق بیشتری با قوای نوزده گانه بسم الله الرحمن الرحیم یا صادر اول است تنها او را این لیاقت است که به این مقام برسد و دیگر موجودات از شئونات وی محسوب گردند. هیچ موجودی مانند انسان دارای ان قوه و منه نیست که به این جایگاه برسد و موجودی که به این مقام رسیده باشد چنان جایگاه رفیعی یافته که تمام عالم ظهور و تجلی او محسوب میشود.انسان هم دارای قوای نباتی است و هم قوای حیوانی و هم قوای انسانی هم موجودات دیگر از این جامعیت برخوردار نیستند.
انسان عصاره عالم محسوب میگردد که وی را عالم صغیر هم مینامند. تمام حقایق عالم که ظهور صادر اول محسوب میشود در انسان به نحو جمعی مندرج است که با سیر و سلوک انسانی شکوفا گشته تا به جایی میرسد که به مقام صادر اول نائل آید: انا الیه راجعون
اما مردم مادام كه در زندان دنيا محبوس هستند و با سیر وسلوک و ریاضت علمی و عملی بالا نرفته اند اسير تأثير آن نوزده كار كن علوى و نوزده كار كن سفلایند. انسانی که اسیر این تاثیرات باشد و به این دو نوزده تعلق داشته باشد به واسطه تعلقش به هر کدام به توسط خزنه نوزده گانه دوزخ معذب خواهد شد.
یکی دیگر از مسائلی که نشان میدهد عالم بر مبنای نوزده پیاده شده است فرمایش گرانقدر جناب میرداماد در جذوات است. ایشان میفرمایند:((العقل و النفس و الافلاک التسعه و الارکان الاربعه و الموالید الثلاثه و عالم المثال ، فهذه تسعه العشر بعدد حروف البسمله.))
عقل+نفس+افلاک نه گانه+ارکان اربعه+موالید ثلاثه+عالم مثال=19
شایسته است به طور اجمالی اشاره ای به این نوزده گانه داشته باشیم:
1-عقل اشاره به عالم عقل از سویی و همچنین اشاره به قوه عاقله از سوی دیگر میتواند باشد.
2- نفس از سویی به نفس ناطقه انسانی و از جهت دیگر به تمام مراتب مادونش مانند نفس حیوانی و نباتی میتواند اطلاق شود. نکته:نفس مبدا صدور فعل در جانداران میباشد.
3- افلاک نه گانه را هم در بین قدما جایگاه خاصی است که به مناسبت بحث اندکی درباره این افلاک عرایضی تقدیم میدارم. خوانندگان عزیز دقت کنند که بین این مطالب با علم روز تضادی نیست زیرا که قدما از جهت و جنبه خاصی به افلاک و کرات دیگر توجه داشته اند و این تقسیمات را اسراری است که در جایش می باید بحث شود از جمله در علوم غریبه آن را خواص عجیبی است. در اینجا به طور اجمال به بیان این افلاک میپردازیم:
نخستین فلک که بر عالم عناصر احاطه دارد، فلک اول یا فلک قمرنامیده شده؛ به این دلیل که در این فلک، کوکبِ قمر واقع شده است(به همین واسطه به عالم عنصری، عالم تحث فلک قمر نیز گفته میشود).
فلک دوم فلک عطارد استکه بهصورت محدّب بعد از فلک اوّل واقع شده و احاطه بر فلک قمر همچنین عالم عناصر مادی دارد. به همین ترتیب افلاک بعدی که هر کدام بهنام یکی از کواکب نامیده شدهاند، بهصورت محاط بر هم واقع شدهاند که به ترتیب عبارتاند از: فلک زهره، فلک شمس، فلک مریخ، فلک مشتری و فلک زحل. بعد از این افلاک هفتگانهفلک هشتم یا فلک ثوابتواقع شده و خود بر برجهای دوازده گانه تقسیم شده است.
طبق نظریۀ قدما تأثیرات این برجهای دوازده گانه با تأثیرات هر یک از افلاک پایینتر تداخل کرده و مجموعاً در تدبیر و پرورش خواص مختلف در موجودات عالم ماده، تأثیر گذار هستند.
آخرین فلکی که محیط بر تمامی افلاک است و آخرین حد از عالم ماده اعم از ماده عنصری و اثیری محسوب میشود، فلک اقصی یا فلک اطلس یا محدّد الجهاتنام دارد. به این ترتیب عالم جسمانی اعم از عُنصریّات و اَثیریّات متشکل از نه فلکِ تو در تو بوده و هر فلک بالاتر بر افلاک و عوالم پائینتر احاطه داشته و مدبّر آن محسوب میشود.
4- عناصر اربعه=آب+خاک+باد+آتش
نکته:عناصری که در جدول مندلیف موجود است را نباید با این عناصر خلط کرد زیرا که قدما میدانستند این عناصر خودشان از اجزای لایتجزی و ذرات صغار تشکیل یافته اند و به اینمطلب علم داشته اند و در صدد تقسیم بندی عناصر از لحاظ بساطت به این معنا نبودند. ایشان در این تقسیم بندی مسائل دیگری را لحاظ داشته اند.
نکته: واژه عنصر را در نزد قدما با واژه عنصر در علم جدید تفاوت های فاحشی است. برای مثال در نزد قدما هوا یکی از عناصر اربعه است اما علم روز هوا را شامل ده ها عنصر مانند هیدروژن و اکسیزن و ... میداند.
5- موالید ثلاثه به مجموع جماد، نبات و حیوان اطلاق میشود
نکته : شایدبرای عزیزان خواننده سوال پیش آید که انسان را چرا در بین موالید ثلاثه قرار نداده اند. پاسخ این سوال روشن است زیرا در علم منطق انسان را حیوان ناطق میدانند و او زیر مجموعه جنس حیوان است منتهی نوعی از حیوان است که با دیگر انواع تمایزات اساسی دارد.
5-عالم مثالنیز مطلب دیگری است که جناب میرداماد بدان اشاره نمودند. عالم مثال همان عالم برزخ میباشد که حد فاصل بین عالم عناصر( عالم ماده) و عالم عقل میباشد که مقداری از خواص عالم ماده و مقداری هم از اوصاف عالم عقل را داراست.نکته:قوه خیال انسان به منزله عالم مثال مملکت وجود او محسوب میشودکه برزخ بین عالم ظاهر و عقل اوست.
تا اینجا متوجه شدیم که انسان را قوای نوزده گانه ای است و از سوی دیگر کارکنان عالم علوی هم نوزده هستند و مجموعمباشران امور در برازخ سفلى هم نوزده اند که در نباتات و جمادات و انسان ها در کارند و از سوی دیگر عوالم هم اساسش بر نوزده استوار است.
با توجه به این مطالب اهمیت و جایگاه انسان در عالم روشن میشود زیرا که او شبیه ترین حقیقت به بسم الله الرحمن الرحیم میباشد.
ادامه دارد